امروز شنبه 16 فوریه 2013 میلادی و الان عسل خانم توی بغل مامانش نشسته و مامانی داره تند تند تایپ میکنه.اعسلکم الان ساعت یک ربع به 12 شبه و همش داره میگه بریم بخوابیم و هر چی میگم ایمیل چک کنم میگه نه شات دان کنیم.بعدم میگه چرا دعوام میکنی من میگم مامان جان من کی دعوات کردم .لباشو گاز میگیره میگه چرا اینجوری میکنی چرا دعوا میکنی الانم یادش افتاد داره گریه میکنه .آهان میگه من دارم گریه میکنم .نمیکنه ....آخه خوابش میاد جیگر من امروز با مامان مریم رفتیم موهای عسل خانوما کوتاه کردیم.خیلی ماه شده خانمی اونجا مامانی گوشیشو داد دستش تا آروم بشینه .عسل خانومم در حال نگاه کردن عکساش میگفت این عسل خانومه داره خرابکاری میکنه.اونجا همه عاشق دخترم ...