دختر گلم رفته موهاشو کوتاه کرده!

امروز شنبه 16 فوریه 2013 میلادی و الان عسل خانم توی بغل مامانش نشسته و مامانی داره تند تند تایپ میکنه.اعسلکم الان ساعت یک ربع به 12 شبه و همش داره میگه بریم بخوابیم و هر چی میگم ایمیل چک کنم میگه نه شات دان کنیم.بعدم میگه چرا دعوام میکنی من میگم مامان جان من کی دعوات کردم .لباشو گاز میگیره میگه چرا اینجوری میکنی چرا دعوا میکنی الانم یادش افتاد داره گریه میکنه .آهان میگه من دارم گریه میکنم .نمیکنه ....آخه خوابش میاد جیگر من

امروز با مامان مریم رفتیم موهای عسل خانوما کوتاه کردیم.خیلی ماه شده خانمی اونجا مامانی گوشیشو داد دستش تا آروم بشینه .عسل خانومم در حال نگاه کردن عکساش میگفت این عسل خانومه داره خرابکاری میکنه.اونجا همه عاشق دخترم شده بودند.بعدم که اومدیم خونه و بابایی اومد (دارم بلند بلند میخونم عسل میگه بابایی نه بابا خوابه)کلی برای باباش ناز کرد.عسلم هی میگه بابا خوابه....

 الانم یه قابلامه برداشته داره برای مامانش سس درست میکنه .

عسل خانم هر وقت که بهش میگم جاییم درد میکنه هنوز حرفم تموم نشده میاد جاشو بوس میکنه میگه مامان خوب شد.الهی من دورت بگردم عزیزم که با اون دستای کوچیکت کمرمو ماساژ میدی میگی الن خوب میشه .واسه همین که دخترم غصه دار نشه تا یادم باشه نمگم که جاییم درد داره.

عسل خانم در حین هم زدن آب توی قابلامه: حالا دیگه بزرگ شدیم .این جمله رو با خودش میگه .بهش گفتم مامان خراب کاری نکن میگه مامان ببخشید من ترسیدم.مزرت میخوام. عاشقتم نفسم

وای از لاک زدنای این دختر که امان منو بریده سر غذا و وقت و بی وقت لاک میخواد الانم موقع شام لاک میخواست.اینقدرم گفت مامان خواهش میکنم دلم نیومد براش نزنم.حالا تو آرایشگاهم کلی براش لاک زدنا ولی کلن ین عشق من سیر مونی لاک نداره.

هر وقت به عسل میگم مامان اینکارو نکن میگه مامان برو ظرفارو بشور میخواد حواسمو پرت کنه.

الانم داره تو عاشپزخونه خرابکاری میکنه چون هروقت بهش میگم چه کار میکنی میگه چشم مامان چشم یعنی داره یه خرابکاری جدید میکنه.

عاشقتم نفس مامانی