عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه سن داره

نخستین هدیه آسمانی

یکسال و یک ماه و یک روز و یک ساعت گذشت

1390/8/11 0:00
نویسنده : مریم طالبی
340 بازدید
اشتراک گذاری

جیگر مامان خانم طلام

 

الهی فدات شم که روز به روز تو دل مامان و بابا بیشتر خودتو جامیکنی.دختر نازم.میدونی تازگیها یه سری کلمات جدید یاد گرفتی اول از همه نکن گفتناشه که از بس منو بابایی همش تا یه کار بد میکنه یا دست به چیزی میزنه میگیم نکن اونم همینو یاد گرفته مثلن وقتی تو ماشینیم دسنشو سمت ضبط میبره و خودشم به خودش میگه نتن الهی مامانی فدات شه.

 

عسلی مامان تا سه میشمره اینجوری.اهککککککککککک-دووووووووووووووووو-دهههههههههههههههه.

ekkkkkkkkkkkk-Doooooooooooooooo-Dehhhhhhhhhhhhhhhhhhh-.

 

    

 

     

 

خانمی ٢ روزه که وقتی میریم پارک از کالسکه میاد پایین و راه میره البته نمیتونم ولش کنم.چون میخووره زمین.باید دستاشو بگیرم نه اینکه نتونه راه بره.چون هیجان داره میخواد تند تند بره بعدش میخوره زمین.اینه که مجبوریم منو بابایی دستاشو بگیریم.

 

 دو رو به راحتی تلفظ میکنه.دیگه اینکه ماما و بابا رو میگه

 

 

نفس مامان وقتی چیزی رو بخواد میگه ادههههههههه  

edeeeeeeeeeee

 

عسلی کلاغ پرم بلده وقتی مامانی بهش میگه کلاغ میگه ته گنجشک ته عسل ته تازه انگشت اشارشم میذاره رو زمینو مثل مامانی برمیداره.

ده ده هم بلده وقتی میگم عسل مامان میخواد کجا بره ؟میگه ده ده

 

 

 

عاشقتم مامانی با حرف زدنت

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سید کوچولو
30 مهر 90 18:56
هزار ماشالله