عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه سن داره

نخستین هدیه آسمانی

عروسی دایی مجتبی

1390/3/20 23:44
نویسنده : مریم طالبی
1,341 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دوشنبه ١٦ خرداد ماه سال ١٣٩٠ ساعت ٨:١٢ دقیقه بعد از ظهره.مامان جون پنج شنبه گذشته عروسی دایی جون بود.خیلی خوش گذشت یه سفره عقد زیبا هم داشتند که مامانی از فرصت استفاده کردو کنارش ازت عکس گرفت.

 ایناهاشش

.عسل توی عروسی دایی

شما اولش ماه ماه بودی ولی خدا وکیلی آخر شب خیلی اذیتم کردی.سر گذاشته بودی به گریه و آروم نمیشدی فکر کنم از سرو صدای زیاد تالار اذیت شده بودی.توی ماشین خوابت برد و تا خونه خواب خواب بودی بعدشم که مامانی چشت روز بد نبینه سه شبه که تب داری و با قطره استامینوفن و پاشویه تبتو میاریم پایین.آخه از بس ماهی هی همه ماچت کردن تو هم که مثل برگ گل میمونی سریع ویروسا رو میگیری دیروز بردیمت دکتر گفت خدا رو شکر دوران این ویروس 3 روزه که شما طی کردی الانم که ما شا ا.. از بس جیغ میکشی سرمو بردی خب اومدممممممممممممممممم.

فعلن میرم تا بعد.

عاشقتم مامانییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان عسل
18 خرداد 90 23:54
سلام منظورتون خرداد 90 نبوده؟
دختر کوچولو حق داشته دیگه خسته شده بود

ممنون که گفتین امان از دست عسل که روز و ماه و مامانش گم کرده