بدون عنوان
نفسک مامان
سه شنبه گذشته تولد حضرت علی بود و من به شما توضیح دادم که امروز روز پدره و بابایی اومد باید بری ماچش کنی و بگی بابا جونی روزت مبارک.شما هم با کلی خجالت رفتی بابا جونو ماچ کردی.بعدشم گفتی بابایی بریم دریاچه دوچرخه سواری میخوام به حرضت علی پز بدم.من و بابایی هم کلی زدیم زیر خنده.کلن دخترم تو خط پز و اینجور چیزاست.خیلی دوست داره یه چیزی که براش میخرن به همه نشون بده.
یه کار دیگه ای هم که دیروز کرد و کلی خندیدیم این بود که میگفت بابایون اون طرف مامانیون اون طرف به جای آقایون و خانوما .نمیدونم از کجا فهمیده که باید زن و مردا از هم جدا باشن.شاید از اثرات برنامه های تلویزیون باشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی