عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

نخستین هدیه آسمانی

عکسای جدید نفسم چند روز قبل تولد دو سالگیش

دخمل نازم عشق مامان مریم الان دو روزه که دیگه بزرگ شده و تصمیم گرفته غذای بزرگترا رو فقط بخوره کلی بیتابی میکنه که شرح کاملشو براش در پست قبلی نوشتم ولی حالا میخوام یه شیرین کاری از نفسم بزارم که پیرهنشو سرش کرده من دورت بگردم که اینهمه ماهی اینم عکسای عسلی وقتی رفته بودیم خرید این بیب بیب جدیدشه و عسلی عاشقشه تا قبل خریدش همش بغل میخواست ولی از ذوقش دیگه نمیگه ماما بغل دورت بگردم داری فکر میکنی کدومو برات بخریم؟ شما انتخاب کن چشم! کلن عاشقتم مامان جونی ...
12 شهريور 1391

این عشق منه

اینم چند تا از عکسای دخملم در آستانه دو سالگیش خانمی مامان در حال پاچه خواری برای گرفتن گوشی بابایی اینم عکس عسل خانم با عروسکش که خیلی دوسش داره اینم اوج مظلومیت نفس طلام اینم یه بوس گنده از طرف عسل خانم واسه همه اونایی که بهمون سر میزنن عاشقتم جوجو ...
4 شهريور 1391

نفس مامانشه

دختر گلم عشق مامان مریم   همین الان به زور خوابوندمت اونم از زور خستگی خوابیدی و گرنه به خودت باشه که حالا حالا بیداری.من خواستم یکم امشب پیاده روی کنم به بابایی گفتم کالسکتو برداره تا نخواد هی بغلت کنه و هر دومونو از کت و کول بندازی ولی راستش اشتباه بزرگی کردم چون یکساعت تموم مارو دنبال کالسکت که بهش میگی بیب بیب کشوندی و اصلنم توش نشستی آخرم با گریه ازت گرفتیمش ببخشید مامان جون ولی واقعن اینقدر چرخاش کثیف شده بود که نمیشد بیاریمش تو خونه اینم سندش:     اینم چند تا از عکسای دختر نازم وقتی لالا کرده     این وسیله ای که دست عسل خانمه اسمش بیب ...
3 شهريور 1391

عزیزم خواب نازه

این عکسو اختصاصی برای شرکت در مسابقه وبلاگ فرشته های زندگی ما میزارم خداکنه خاله آزی و عمو امیر خوششون بیاد برای سوگل و کیانوش عزیزم ...
3 شهريور 1391

کفشای جدید عسل خانم

دختر گلم نفس مامان     الان ساعت 2:30 نیمه شب چهارشنبه شبه شما و بابایی لالاکردین منم خوابم نمیبرد اومدم اینترنت بازی .خانمی مامان هر چی مامان یا بابایی بهش بگن میگه چش یعنی چشم.وقتی یه کاری واسش انجام میدم یا غذاشو تموم میکنه میگه دسته نونونه من تا چند روز نمیفهمیدم چی میگه این بچه هم هی داد میزد میگفت مامان دسته نونونه تا یه روز بعد شام بابای عسلی بهم گفت دستت درد نکنه پشت سرش عسلی گفت دسته نونونه اونجا بود که تازه دوزاریم افتاد جیگرم چی میخواد بگه.الهی مامان فدات شه.   دیروز اومده بود رو مبل نشسته بود به باباش مگفت هسرم یعنی همسرم بیا بشین.دیگه داره جای منم میگیره این خانم خانما کلن ضبط صوتیه واسه خ...
19 مرداد 1391

خاله الی جون تولدت مبارک

خاله الی مهربون   وماباتمام عشق خودبه همراه قاصدلهای احساس،پیام تولدت رابه آسمان خوشبختی میفرستیم تابتوبگویندعزیزترین،     ١٨ مردادماه زادروزتولدت مبارک           تولدت مبارک،خوش اومدی ستاره         اگرچه ازراه دورهیچ فایده ای نداره       شمعهاروروشن کن وبه جام دوتاروفوت کن       نمیشه پیشت باشم فقط برام سکوت کن     تواین روزطلایی نگوکمی غم داری       بدون که دیوونه ای مثل عسل جون داری       باهفتاآسمون پرازگل ی...
17 مرداد 1391

عشق منی

دختر نازم جیگر مامان ساعت 12:30 شب الان خانمی و بابایی لالا کردن و منم دارم کارای عقب مونده ای که در حضور خانمی نمیشه انجام دادو انجام میدم .دختر مامان کلی شیطون شده نفس مامان تازگیها مامانو بابا رو محکم بغل میکنه میگه عشق منی الهی مامان دورت بگرده.تازه وقتی کار بدی میکنه که مامانی بهش اخم میکنه سریع مفهمه که کار بدی کرده و میگه جانم چی شد.چی بود خداییش سیاست 20 تو این شرایطم منم خندم میگیره و یادم میره که اذیتم کردی تازه بعضی وقتا میگه عزیزم که دیگه ماجرا رو پیچونده باشه. الانم چند تا از عکسای دختر گلمو میزارم اول عکسایی که تو پارک ازش گرفتم پارک جوانمردان که تازه افتتاح شده البته وقتی ما رفتیم هنوز افتتاح نشده بود با کمک بابا...
9 مرداد 1391

اینا رو عسلی میگه

دختر نازم جیگر مامان امروز 13 اردیبهشت سال 1391 شمسیه شما و بابایی لالا کردین منم دارم تند تند مینویسم.اول تا یادم نرفته بگم نفسکم کلی کلمه جدید یاد گرفته که میگم. شیگالااااااااااا یعنی شکلات توپ its a ball ایتسه با کارتون کاتن گند یعنی قند چا یعنی چایی     خوبیییییییییییییی به همین کشیدگی   بشین   بیا   برو   خوابهههههههههههه وقتی بابایی لالا کرده میاد مگه خواببه روسری مامانو میاره میگه ددر به شدت به بابایی وابسته شده و صبحا که بابایی میخواد بره سر کار بلند میشه و یه فس گریه میکنه تا با کلک بابایی در میره امروز عسل کفش ن...
25 تير 1391

حرفا ی جدید عسل خانم

دختر نازم نفس مامان   الان خانمی ٢١ ماهست و ٣ ماه دیگه دو سالش تموم میشه الانم به میز کامپیوتر آویزون شده و مامانش داره واسش شعری که خالش یادش داده میخونه عروسک خوشگل من بشین کنار دل من شب شد لا لاکن شب شد لالا کن وقتی به اینجاش میرسه عسل میگه sha شد laga کن دستشم میزاره زیر گوشس سرشم کج میکنه.وقتیم تموم میشه میگه مامان دوره یعنی دوباره کلن اینقدر میگه که دیگه نفس واست نمیذاره که واسش بخونی.هر وقت خاله الی زنگ میزنه پشت تلفن براش میخونه اونم هی میگه دوره خالشم تا حال داشته باشه براش میگه بعدشم قطع میکنه اونوقت عسلی میاد میگه مامان قت شد.   عسل خانم به آش میگه گاش   به لواشگ ...
25 تير 1391