کفشای جدید عسل خانم
دختر گلم نفس مامان
الان ساعت 2:30 نیمه شب چهارشنبه شبه شما و بابایی لالاکردین منم خوابم نمیبرد اومدم اینترنت بازی .خانمی مامان هر چی مامان یا بابایی بهش بگن میگه چش یعنی چشم.وقتی یه کاری واسش انجام میدم یا غذاشو تموم میکنه میگه دسته نونونه من تا چند روز نمیفهمیدم چی میگه این بچه هم هی داد میزد میگفت مامان دسته نونونه تا یه روز بعد شام بابای عسلی بهم گفت دستت درد نکنه پشت سرش عسلی گفت دسته نونونه اونجا بود که تازه دوزاریم افتاد جیگرم چی میخواد بگه.الهی مامان فدات شه.
دیروز اومده بود رو مبل نشسته بود به باباش مگفت هسرم یعنی همسرم بیا بشین.دیگه داره جای منم میگیره این خانم خانما کلن ضبط صوتیه واسه خودش .اصلن به شوخیم حق نداریم به هم چیزی بگیم چون سزیع ناراحت میشه و گریه میکنه میگه مامان چی بود هر چی میگم مامان جان بازیه قبول نمیکنه که.البته خوبه چون باعث میشه خدا رو شکر فکر دعواکردنم به ذهنمون خطور نکنه و اگر خدانکرده اختلافیم بنمون بود سریع حلش کنیم البته بدون عسلی.
اینم چند تا عکس از دخمل شیطونم
اینا کفشای جدیدمنن مامانمم جرات نداره باهاشون ظرف بشوره
باشه خانمی تسلیم هر چی تو بگی
جدیدن گوشی بابایی رو برمیداری میگی آهنگ بعدم از این کارا میکنی
کلن
عاشقتم پیشی مامان