اولین خرید سه نفره
عسل کوچولوی مامان
امروز دوشنبه ۴/۱۱/۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۰۵ دقیقه من مامان مریم واسه تو دخمل نازم چند خطی مینویسم.نفس مامان الان شما لالا کردی و بابایی سر کاره .منم از فرصت استفاده کردمو پریدم پشت کامپیوتر تا برات بازم بگم.نفس مامانی توی این دو روزه اتفاق مهمی که افتاد این بود که واسه اولین بار بعد از تولدت به منو بابایی حال دادی و گذاشتی سه تایی بریم خرید.الهی دورت بگردم که توی اون آغوشیت چقدر خوردنی شده بودی.ای وای بیدار شدی بذار برم بیارمت دوباره تایپ میکنم.
مامان جونی الان روی پامی و دارم مینویسم نمیدونم چجوریاست که هر وقت دارم مینویسم از خواب بیدار میشی.خوب دیگه باید یه جورایی با این موضوع کنار بیام.فکر کنم مشتاقی بدونی مامانی چی داره مینویسه.عزیز دلم با تمام این شیطنتات عاشقتمممممممممممممممم.
خانم خانما دو روز پیش یه جغجغه خوشگل برات خریدم که کلی باهاش حال کردی هر وقت گریه میکنی میدم دستت سریع آروم میشی.چهار ماهی میشد که میخواستم برات بخرم ولی شما اجازه خروج از منزل نمیدادی .حالا که خانم شدی با هم رفتیم برات خریدیم.الانم دستت تا آرنج توی دهنته بعضی وقتا هم دستاتو تا ته میکنی توی دهنتو بغ میزنی .هنوز اطمینان ندارم داری دندون در میاری یا نه ولی از علائم موجود اینطور پیداست که بزودی صدفای خوشگلت در میاد .الهی دورت بگردم که با اون صدفا چقدر ماه تر میشی.
گل مامانو بابا .دیگه داری ارور میدی بهتره زودتر مطالبمو تموم کنمو به تو برسم.
مامان مریم