عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

نخستین هدیه آسمانی

کمی از گذشته

1390/4/16 22:27
نویسنده : مریم طالبی
323 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

مینویسم به عشقتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول شیرینی زندگیم عسل

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

دختر نازم قسم به عشق تمام دخترکان سرزمینم عاشقانه دوستت دارم.

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

 

امروز جمعه ۱/۱۱/۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۰ بعد از ظهره.دختر قشنگم خدا رو شکر امروز حالت بهتره و تونستی خوب شیر بخوری ولی دیشب هر کاریت کردم شیر نخوردی .ترسیده بودم نکنه خدا نکرده ضعف کنی همش بیدار میشدم سعی میکردم بهت شیر بدم ولی نمیخوردی بالاخره ساعت ۸ تونستم بهت شیر بدم و بعدش خوابوندمت.تا الان خدا رو شکر مشکلی نداشتی .

 

 

 تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

عزیز دلم امروز میخوام بازم برات از اون ۹ ماهی بگم که توی دل مامان لونه کرده بودی.درست از وقتی که فهمیدم یه فرشته کوچولو قراره بیاد خونمون با یکی از دوستای پرستارم تماس گرفتم تا منو به یه متخصص خوب معرفی کنه.خاله نسیم آدرس یه دکترو توی آریا شهر بهم داد.خیلی خوب بود چون هم نزدیک خونمون بود هم با بیمارستان آتیه که قرار بود شما توش دنیا بیای طرف قرارداد بود.

 

 تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

هر ماه با بابایی میرفتیم مطب خانم دکتر تا از سلامتت اطمینان یپدا کنیم.خدا رو شکر همه چی عالی پیش میرفت و از نظر رشدی هیچ مشکلی نداشتی.اولین بار که با بابایی صدای گروپ گروپ قلبتو شنیدم حال غریبی داشتم .یه حس عجیبیه اینکه ببینی دو تا قلب داری که یکیش هدیه آسمونی خداست و بزودی زمینی میشه.تا ماه ۴ بارداریم نمیدونستم دختری یا پسرولی خدا وکیلی عاشق دختر بودم.راستش آرزو میکردم دختر باشی.کلی کتاب نامگذاری گرفته بودم تا برات اسم انتخاب کنیم بعد از کلی اینور اونور کردن چون بابا دوست داشت اسمت یه سیلابی باشه تا تلفظش راحت باشه با توافق همدیگه اسمتو گذاشتیم عسل .

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

 

 

 

آره مامانی تو خانمی از اونوقت به بعد  شدی یه عضو جدید خانواده ما.باورت نمیشه همیشه حضورتو حس میکردیم.البته من بیشتر از بابایی .حتی بعضی شبا با یه صدایی از خواب پا میشدم.اولش فکر میکردم یکی از همسایه هاست .وقتی بعد از دنیا اومدنت همون صدا رو شنیدم کلی جا خوردم .نمیدونم شاید یه جور تله پاتی باشه ولی دکترتم اونو تایید کرد.

 

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

 

ماه چهارم پنجم دیگه دکترم گفت ۹۰٪ دختری شروع کردیم به خرید واسه دخمل گلم.یه اتاق قشنگ با پرده های خوشگل صورتی.یه عالمه نقاشی کارتونی که مامانی تو زمانایی که بابایی نبود میکشید بعضی وقتا هم میومدم میدیدم بابایی اومده پررنگشون کنه اما رنگا رو قاطی کرده بود .طفلکی باباجون میخواست کمک کنه.بعضی وقتا خراب کاری میکرد.یه دست تخت و کمد زیبای صورتی با یه عالمه عروسک قشنگم برات خریدیم.لباسای خوشگل دخترونه که بیشترشون صورتی بود.آخه مامانی من عاشق رنگ صورتیم.یه سرویس کالسکه خوشگل که بهترین مارک کالسکه بود.خلاصه یه اتاق برات درست کردیم برازنده عسل گلم که خودمون بهت حسودیمون شد.خوش به حالت مامانی.

اینم عکس اتاقت که پر از عشق من و باباته با همون نقاشیهایی که گفتم برات کشیدماتاق عسل

اتاق عسل 1

 اتاق عسل 3

 

اتاق عسل 4

 

اتاق عسل 5

 

 

 

 تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

شما قرار بود ۵ مهر دنیا بیای اما نمیخواستی نیمه دومی شی و ۲۸ شهریور ورودتو با لگدایی که به مامانی میزدی جشن میگرفتی.

 

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

مامانی اون روز خیلی درد داشت با باباجون رفتیم بیمارستان.ولی متاسفانه به خاطر خرابی دستگاهشون نتونستن بفهمن که من درد زایمان دارم.گفتن برو خونه هیچ مشکلی نداری.ولی مامانی تا صبح زمینو گاز میزد.ساعت ۷ به موبایل دکترم زنگ زدم گفت درد زایمانته زود برو بیمارستان.تا من برمو خانم دکتر بیاد شد ساعت ۸ صبح .منو سریع بردند اتاق عمل و شما گل قشنگم ساعت ۸:۴۵ دنیا اومدی.

 


 

 تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

 

 

عزیز دل مامان فیلمو عکسای دنیا اومدنتو برات نگه داشتم تاببینی چقدر کوچولو بودی.

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

با وجودی که مامانی داشت از چاقی میترکید ۲ کیلو و ۸۰۰ گرم وزن داشتی قدت ۴۹ بودو دور سرت ۳۳.الهی دورت بگردم مامانی همون اول که تو رو بهم دادم تا بهت شیر بدم مثل فرشته ها شیر میخوردی.

 

 

 

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

 

 

 

میخوام بدونی بابا مهردادت برات خیلی زحمت کشیده.عزیز دلم دوست دارم همیشه احترامشو داشته باشی و دختر گل مامانو بابا باشی تا همیشه به وجودت افتخار کنیم.

 

 

 

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

 

عسل خوشگلم.الان که ساعت ۸ شبه شما هنوز خوابی و منتظرم بیدار شی تا به به بخوری.

 

 

عشق مامان مریم و بابا مهرداد عسل نازم خیلی دوست دارم

 

 تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)