کارای جدید عسل خانم
دختر گلم عسلی مامان
الان که دارم برات مینویسم سه شنبه شب روز ۱۰ اسفند ماه سال ۱۳۸۹ شمسیه.شما خانمی روی زمین دراز کشیدیو داری یکم غر ولند میکنی .تازه از خواب پاشدیو یکم بیتابی کردی اینم از عادتای تازت شده که بعد از اینکه از خواب پا میشی کلی خودتو لوس میکنی و یکمیم گریه لوسی میکنی و من بیچاره هم باید کلی نازتو بکشم تا آروم شی.الان دارم تند تند تایپ میکنم چون معلوم نیست دوباره ارور ندی.الان میخوام چند تا از کارایی که جدیدن میکنی برات بگم.
۱)هفته پیش با کمال تعجب خود خودت سرتو روی متکا گذاشتیو لا لاکردی.
۲)قبلن که غلت میزدی دیگه نمیتونستی برگردی اما الان دیگه دور ۱۸۰ درجه میزنی مامانی
۳)اگه کسی بر خلاف میلت رفتار کنه با صدای بلند جیغ میکشیو اعتراض میکنی.
۴)میتونی روی چهار دست و پا بلند شی اما نمیتونی توی همون حالت حرکت کنی
هفته پیش برای اولین بار موهای شما رو کوتاه کردم آخه مامانی داشت میرفت تو چشات.الهی قربونت برم که صورت گرد ماهت افتاده بیرون و کلی جیگر شدی.
دو روز پیش که مامانی رفته بود دانشگاه واسه کارای فارغ التحصیلیش شما پیش بابایی بودی ولی با وجودی که مامانی برات شیر گذاشته بود با کمال تعجب به شیرت لب نزده بودیو به علامت اعتراض هیچی نخورده بودی.وقتیم من رسیدم خونه اصلن نگام نمیکردیو همش باباتو نگاه میکردی .یه جورایی باهام قهر کرده بودی.مامان جون کلی نازتو کشیدم تا آشتی کردی
خوب دیگه داری نا آرومی میکنی .
فعلن یه عالمه بوس تا بعد
عاشقتم مامانی