عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

نخستین هدیه آسمانی

عسل خانم توی مهمونی

1389/11/26 12:57
نویسنده : مریم طالبی
339 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم عسلی مامان

 

خدمات وبلاگ نويسان جوان              www.zibasazi.bahar-20.com

امروز شنبه ۲۳ بهمن ماه سال ۱۳۸۹  ساعت ۱.۵ بعد از ظهره.تو دخمل گلم توی بغلمی و مامانی داره با عجله تایپ میکنه چون داری ارور میدی .دیروز با مامانی و بابایی رفتیم مهمونی اولش شما ماه ماه بودی اما نزدیکای ظهر که شد بی تابیات شروع شد به شدت خوابت میومد اما چون عادت نداری که توی سرو صدا بخوابی هر کاریت کردم نتونستم بخوابونمت همه رو یه جورایی نگران کرده بودی اما مامانی فقط من میدونستم دختر سرتق من چشه با اینکه لباس درست حسابی تنت نکرده بودم لای پتو پیچیدمت و بابایی پرید ماشینو روشن کرد کلی نازتو کشیدم تا بالاخره تصمیم گرفتی دست از گریه کردن برداری و یکم به به خوردی و لا لا کردی بعد از کلی چرخیدن تو کوچه ها برگشتیم خونه خاله زری اینا دوباره یکم خوش اخلاق شدی .تا بعد از ظهر یکم آروم بودی اما نزدیکای غروب دوباره شروع به بیتابی کردی که با بدبختی لالات دادمو یکم گرفتی خوابیدی بعد از اینکه از خواب بلند شدی میخواستیم بیاییم خونمون که خاله اینا گفتند شام بمونیم طفلکیا به خاطر ما شامو زود کشیدند و بعد از شامم چون شما دوباره بیتابی کردی سریع راه افتادیم به سمت خونه.به محض سوار شدن توی ماشین توی بغلم خوابت برد.و تا خونه خوابیدی بعد از رسیدن به خونه هم یکم ورجه وورجه کردی و به بهتو خوردی و لا لا کردی .راستی الان مامانی ۴ روزه که برات فرنی درست میکنه .۱ قاشق آرد برنج +۱ قاشق شیر خشک +آب و شکر خیلی دوست داری و باهاش حسابی حال میکنی .یواش یواش داری میفهمی که توی این دنیا خوشمزه تر از شیر مادرم وجود داره.

عسلکم داری یکم بیتابی میکنی بقیشو بعدن برات میگم.

دوست دارم

مامان مریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)