عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

نخستین هدیه آسمانی

اینجا استانبول

عسل مامان نفسک من بالاخره اون روز سرنوشت ساز امتحان مامان رسید و رفتیم استانبول تاریخ سفر ١١ نوامبر ٢٠١٢  الانم میخوام عکسای دختر گلمو توی استانبول بزارم اولش بگم که اونجا بچه خیلی کم بود واسه همین هر جا میرفتیم بد جوری عسلی رو تحویل میگرفتن حتی یکی از مغازه ها به لباسش نظر قربونی زده بودن توی خیابون کنار هتل که قدم میزدیم همه فروشنده ها بغلش میکردن و ماچش میکردن توی هتلم که کلی خاطر خواه پیدا کرده بود و به خاطر عسل خانم کلی بهمون توجه میکردن   این عکس عسل خانم با مسئول پذیرش هتل ادورا در استانبول     اینم خیابون کنار هتل در محله سرکه جی که تمام فروشنده هاش عسلو میشناختن   ...
27 آذر 1391

عسل یعنی عشق

دختر گلم نفس مامان     اینروزا مامانی بدوری گرفتاره اخه ه امتحان خیلی خیلی مهم اره که باید حتمن توش قبول بشه میدونم توی این مدت خیلی مامانتو تحمل کردی میدونم وقت ندارم زیاد ببرمت بیرون ولی مامان جون به خدا قول میدم به زودی زود ایشاا... بعد قبولیم همه اینا رو جبران کنم   نفسک من شبا که میخواد بخوابه میگه مامان قصه بگو تو جنگل .راستش مامانی از بس قصه بز بز قندی و واست به شکلای جورواجور گفتم هر وقت میخوام بگم یکی بود یکی نبود خودم خندم میگیره چکار کنم مامان جون قصم نمیاد ولی قول میدم خرید چند تا کتاب قصه جزئ برنامه های بعدیم باشه.     عسل مامان معتاد سریال اکستراست البته فرانسویش بابا...
6 آبان 1391

نازنینم تولدت مبارک

دختر زیبای من     از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . . عشق مامان مریم و بابا مهرداد تولدت مبارک   دختر نازم قشنگ مامان یک سال بزرگتر شدی و الان واسه خودت خانمی شدی الان میخوام اول از همه عکس کیک تولد دخمل گلمو بزارم که از وقتی دیدیش واسه گلای روش گریه کردی دست آخرم تا ازمون نگرفتی آروم نشدی بیشتر عکساتم با این گل روی کیکت گرفتی     در ادامه هم عکسای دخمل قشنگم در تولد دو سالگیش             &n...
31 شهريور 1391

اینم سرسره عشق عسل خانم

نفس مامان دختر گلم این چند تا از عکسای شماست در حال سرسره بازی که عاشقشی کلن جرات نداریم از جلوی یه پارک رد شیم چون تا سرسره ببینی روزگارمونو سیاه میکنی! نیوفتی خانمی نه مواظبه دخترم دورت بگردم که اینقدر حواست هست به خودت کلن بیشتر پله ها رو دوست داری تا سرسره عاشقتم جوجوی مامان ...
19 شهريور 1391

عکسای جدید نفسم چند روز قبل تولد دو سالگیش

دخمل نازم عشق مامان مریم الان دو روزه که دیگه بزرگ شده و تصمیم گرفته غذای بزرگترا رو فقط بخوره کلی بیتابی میکنه که شرح کاملشو براش در پست قبلی نوشتم ولی حالا میخوام یه شیرین کاری از نفسم بزارم که پیرهنشو سرش کرده من دورت بگردم که اینهمه ماهی اینم عکسای عسلی وقتی رفته بودیم خرید این بیب بیب جدیدشه و عسلی عاشقشه تا قبل خریدش همش بغل میخواست ولی از ذوقش دیگه نمیگه ماما بغل دورت بگردم داری فکر میکنی کدومو برات بخریم؟ شما انتخاب کن چشم! کلن عاشقتم مامان جونی ...
12 شهريور 1391

این عشق منه

اینم چند تا از عکسای دخملم در آستانه دو سالگیش خانمی مامان در حال پاچه خواری برای گرفتن گوشی بابایی اینم عکس عسل خانم با عروسکش که خیلی دوسش داره اینم اوج مظلومیت نفس طلام اینم یه بوس گنده از طرف عسل خانم واسه همه اونایی که بهمون سر میزنن عاشقتم جوجو ...
4 شهريور 1391

نفس مامانشه

دختر گلم عشق مامان مریم   همین الان به زور خوابوندمت اونم از زور خستگی خوابیدی و گرنه به خودت باشه که حالا حالا بیداری.من خواستم یکم امشب پیاده روی کنم به بابایی گفتم کالسکتو برداره تا نخواد هی بغلت کنه و هر دومونو از کت و کول بندازی ولی راستش اشتباه بزرگی کردم چون یکساعت تموم مارو دنبال کالسکت که بهش میگی بیب بیب کشوندی و اصلنم توش نشستی آخرم با گریه ازت گرفتیمش ببخشید مامان جون ولی واقعن اینقدر چرخاش کثیف شده بود که نمیشد بیاریمش تو خونه اینم سندش:     اینم چند تا از عکسای دختر نازم وقتی لالا کرده     این وسیله ای که دست عسل خانمه اسمش بیب ...
3 شهريور 1391